اثبات سواد اقتصادی مدیران درمانی با سپرده گذاری نقدینگی؟!
در روزهای اخیر، گزارشی از عملکرد مالی سال ١٣٩۴دانشگاههای علوم پزشکی و بیمارستانهای تابعه از سوی معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت منتشر شده است.
ضمن استقبال از انتشار اینگونه گزارشات مالی که به شفافیت بیشترعملکرد دستگاهها کمک شایانی میکند، همچنین قدردانی از کارشناسان و تهیهکنندگان این گزارش، مواردی چند از آن را مورد تحلیل قرار میدهیم: در این گزارش دانشگاههای علوم پزشکی کشور در قالب 31 نمودار و جدول، از نظر شاخصهای مختلف مانند هزینههای کلی، هزینههای بیمارستانی، اعتبارات کل دریافتی، هزینههای پرسنلی و غیرپرسنلی، درآمد و هزینه به ازای هر تخت فعال بیمارستانی، درآمد تختهای ستارهدار، مقایسه حقوق پرداختی ماهانه به پرسنل، میزان پرداختی از محل درآمد اختصاصی، درصد پرداخت کارانه پرسنل و پزشکان، بدهیها و سپردههای دانشگاه و سود حاصل از بهره آن، خالص تغییر در وضعیت مالی (سود و زیان خالص) و... با یکدیگر مقایسه شدهاند.
در گزارش مزبور، بیشترین هزینههای بیمارستانهای وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی، به ترتیب مربوط است به استفاده از کالا و خدمات (36 درصد)، حقوق و مزایا (32 درصد)، کارانه پزشکان (18 درصد)، کارانه کارکنان (11 درصد) و هزینه استهلاک (3 درصد). بر این اساس مجموع پرداخت پرسنلی در بیمارستانها 61 درصد کل هزینهها را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر، بیشترین هزینه بیمارستانها مربوط به کالا و خدمات است و کارانه پزشکان که این روزها مورد بحث است، فقط 18 درصد هزینهها راشامل میشود.
همچنین دانشگاه علوم پزشکی شیراز با هزینه ٢٧۵٠ میلیارد تومان و با درآمد حدود ٢٢۵٠ میلیارد تومان (از محل کمکهای دولت و درآمد اختصاصی) ۵٠٠ میلیارد تومان مازاد بر درآمد خود هزینه کرده است. دانشگاه علوم پزشکی تبریز نیز با ٢۵٠ میلیارد تومان مازاد هزینه، بعد از علوم پزشکی شیراز، بیشترین هزینهکرد را از اعتبار مصوب داشته است. حال این سئوال پیش میآید که این دانشگاهها بر اساس کدام مجوزها در مقایسه با سایر دانشگاهها این هزینههای بدون اعتبار را انجام دادهاند؟
نکته دیگر این است که هزینههای پرسنلی در دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به هزینههای غیرپرسنلی، تقریبا ۵٠ درصد بیشتر از تمامی دیگر دانشگاههای کشور است. بعد از تهران، به ترتیب مشهد و شیراز قرار دارند. علت این تفاوت فاحش جای بررسی دارد که باید مشخص شود آیا به دلیل مجوز بهکارگیری نیروی انسانی بیشتری در این دانشگاهها بوده یا دلیل دیگری داشته است؟ همچنین هزینه پرسنلی به ازای هر نفر در علوم پزشکی اصفهان ٢/١٠ میلیون تومان، در دانشگاه علوم پزشکی شیراز ۵/٨ میلیون تومان و در دانشگاه علوم پزشکی تهران ۶ میلیون تومان بوده است. این در حالی است که متوسط هزینه به ازای هر فرد حدود ٣/۴ میلیون تومان بوده است. طبیعتا این تفاوت هزینه پرسنلی نسبتا زیاد در این دانشگاهها باعث احساس تبعیض و بیعدالتی بین پرسنل دانشگاهها میشود.
این گزارش نشان میدهد چند دانشگاه علوم پزشکی با بیشترین کمکبودجه دولتی و بیشترین درآمد اختصاصی، بدهکارترین دانشگاههای کشورند. بنابراین باید پرسید چرا پرسنل دانشگاهی که کمترین مشکل بودجهای را داشته است، با ١٣ ماه تاخیر در پرداخت کارانه مواجه هستند؟ این در حالی است که گزارش مزبور، بدهی کارانه پزشکان را ١۵ درصد اعلام نموده است. شاید بهتر بود وزارت بهداشت با بررسی بهموقع و نظارت بههنگام، مانع از این سوءمدیریت مالی میشد و هماهنگی و همسانی نسبی بین دانشگاههای علوم پزشکی از نظر مالی بهعمل میآورد.
محمدجعفر قائمپناه، معاون اسبق توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت گفت: « بخشی از این گزارش که تعجب برانگیز است، پدیده سپردهگذاری دانشگاههای علوم پزشکی برای کسب سود است؛ دانشگاههای علوم پزشکی اهواز با ٣۵٠ میلیارد تومان، شیراز با ٢٠٠ میلیارد تومان، زاهدان با ١٧٠ میلیارد تومان و تبریز با ١۶٠ میلیارد تومان، بیشترین سپرده را برای کسب سود ٢٠ درصدی نزد بانکهای کشور سپردهگذاری کردهاند. بر اساس دادههای گزارش، بیشترین دریافت سود بهترتیب مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی اهواز با ۶٠ میلیارد تومان، شیراز با ۴٠ میلیارد تومان و زاهدان و اصفهان با سود تقریبی ٣۵ میلیارد تومان بیشترین دریافتی را از این ناحیه داشتهاند.»
نکته مهم و قابل توجه این است که سپردهگذاری در حالی صورت گرفته که در یکی دو سال گذشته، مسئولان وزارت بهداشت و دانشگاهها همواره از کمبود اعتبار و تاخیر پرداختهای بیمه گلایه داشته و علت تاخیر پرداخت کارانه و بدهی شرکتهای دارویی را کافینبودن نقدینگی دانشگاهها اعلام میکردند. سپردهگذاری نزدیک به 2500 میلیارد تومانی دانشگاههای علوم پزشکی میتواند ناقض این اظهارات باشد. سپردهگذاری در شرایطی که بیمارستانهای وابسته به دانشگاه در بحرانیترین شرایط مالی قرار دارند، برخی دانشگاهها بیش از یک سال تاخیر در پرداخت کارانه دارند و اکثر بیمارستانها نیز بیش از ۶ ماه کارانه کادر درمان را پرداخت نکردهاند و حتی گاهی شاهد تجمع اعتراضی پرسنل بیمارستانها برای دریافت کارانه هستیم، بیمارستانها به شرکتهای دارویی بدهکارند و... مسئولان دانشگاهها نباید اقدام به این کار غیرمنطقی و خلاف اصول مدیریتی میکردند.
با مطالعه این گزارش موارد زیر را نیز میتوان استنتاج کرد:
1) اختصاص اعتبارات دولتی بیشتر به چند دانشگاه خاص مانند شیراز، تهران و مشهد فاقد شاخصهای منطقی است و بهتر است سازمان برنامه و وزارت بهداشت ضمن بررسی موضوع، در خصوص اعتبارات سال آینده تجدید نظر کنند.
2) هزینههای سنگین خارج از توان در بعضی از دانشگاهها (از جمله دانشگاههای بزرگ کشور مانند شیراز و تبریز) باعث ایجاد حجم عظیم بدهیها و بروز نارضایتیهای گستردهای خواهد شد.
3) دانشگاههایی همچون تهران و شیراز در حالی که از نظر جمعیت تحت پوشش در کشور جزو بالاترینها نیستند، ولی بالاترین درآمد و دریافتی را از منابع دولتی داشتهاند. در عین حال جزو بدهکارترین و پرهزینهترین دانشگاههای کشور نیز ثبت شدهاند.
سعید نمکی، معاون توسعه اموراجتماعی و عمومی سازمان برنامه و بودجه، با اعلام اعتراض این سازمان به این نحوه هزینهکرد منابع دانشگاههای علوم پزشکی گفت : «سازمان برنامه با هرگونه سپرده گذاری منابع دولتی نزد بانکها مخالف است. باید ببینیم این سپردهها از محل درآمد اختصاصی دانشگاهها بوده یا بودجه دولتی آنها. چون دانشگاهها به صورت هیات امنایی اداره میشوند، سپردهگذاری درآمدهای اختصاصی اشکال قانونی ندارد اما باتوجه به بدهی دانشگاههای علوم پزشکی این اقدام قابل تامل و اعتراض است. سازمان برنامه هم اصلا با این رویه موافق نیست و اعتراض خود به این اقدام را به اطلاع وزرات بهداشت رسانده است.
--------------------
پایان